مدیریت مدرسه

خواننده گرامی

هدف از این نوشتار آن است که با توجه به مشاهدات و تجربه های بی واسطه فعالیت های تربیتی و فرهنگی و همچنین تکرار پیوسته پاره ای تجارب و اتفاقات ، راه های ساده و جوابگو در زمینه حل مسایل و مشکلات تربیتی نوجوانان را با شما مطرح نماییم.

تحولات سریع اجتماعی و تغییرات حیرت انگیز شرایط عمومی جامعه ، پدران و مادران نگران و دلسوز را بر آن داشته تا هر چه بیشتر فرزندان خود را با فرا گرفتن مهارت ها و فنون نوین و البته متنوع و گسترده، آماده مواجهه با شرایط جدید زندگی و ورود مطمئن تر به جامعه نمایند. دستاورد های تکنولوژیک به ویژه در عرصه رسانه ها چنان جامعه را در نوردیده که گاهی اوقات شاید به نظر برسد افرادی حتی از این جریان پویا و پر شتاب عقب می مانند. در این میان آنچه موجب نگرانی بیشتر است دستپاچگی و انفعال و یا حتی سردرگمی برخی پدران و مادران عزیزی است که می خواهند برای جگر گوشه خود هر کار لازم و ضروری را انجام دهند و چه بسا در این زمینه از هر گونه ایثار و فداکاری هم دریغ ندارند در عین حال بر اساس نقشه راه مطمئن و ثمر بخش قطعی، عمل نمی نمایند.

چند پرسش ساده

– ما بزرگتر ها با کدام توانایی و مهارت ها و بر اساس کدام اصول با فرزندمان برخورد می نماییم؟

-ما بزرگتر ها نیاز به کدام دسته آموزش ها را داریم؟

-به نظر شما اینکه باید فرزندمان به هر کلاسی و در هر زمینه ای و با هر فشار و تراکمی برود برچه پایه و اساسی شکل گرفته است؟

-علایق و توانمندی های یک نوجوان چه نقشی در تعیین موضوع مهارت هایی که باید کسب نماید دارد؟

-و سوال بسیار مهم آنکه اولویت های اساسی انتخاب مهارت ها و توانمندی ها چیست؟ از کجا بدانیم مجموعه مناسبی از مهارت ها را به نوجوانمان آموخته ایم؟

در اینجا می خواهم برخی از رویداد های به نظر ساده و نه چندان مهم اما در حقیقت جدی و اثر گذار مدرسه و دوران معلمی خود را مطرح نمایم. می توانیم با هم آنها را بررسی و نکات خوب و بد تربیتی و اخلاقی آنها را کشف نماییم. شاید هرکدام پیامی داشته باشد.